اولین محرم باتو...
سلام دختر عزیزم.امسال اولین سالیه که تو محرم پیش ماهستی. مامانی برات نذر کرده بود که سالم دنیا بیای به 72 تابچه شیروکیک بدیم. رفتیم امروز (عاشورا.23 آبان 92 پنجشنبه) گلزار شهدای نعیم آباد و نذرتو ادا کردیم. مامانتو مامان بزرگ رفتن توزیع کردندو من توماشین پیشت موندم. مامان تعریف میکرد که تعزیه خون ها بودند و ازکنار مامانی اسب و شتر رد شده بوده! صبح ساعت 7 صبحم بردیمت مجلس روشضه خونی مرحوم ملک ثابت و تو گهواره علی اصغر خوابوندمت و عکس و فیلمت گرفتم. خداروشکر که گریه نکردی تو اون صدا. معجزه امام حسین. انقد سرتو تکون میدادی که سربندت هی شل میشد. با چندتا از اون شیرای نذری هم ازت عکس انداختیم. دیشب و امروزم یزد بارون اومده...در ضمن ...
نویسنده :
مامان
23:42